آفتاب لب بوم قشم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

انتظار کد است؟

03 دی 1395 توسط معصومه اكبرپورفشتمي

‍ 💠لفظ انتظار کد است لفظ قیام کد است لفظ فرج کد است . یا بقیه الله ما از تو انتظار داریم تو دست ما را بگیری همین الان نه فردا نه بعدا همین الان! لذا تا حدودی معنی بقیه الله خیر لکم از همین جا روشن می شود که یکی از اسماء ایشان خیر الله است چون بقیه الله است. ایشان بقیه الله است یعنی اگر ایشان نبود خدا باقی نبود و واقعا اگر ایشان نبود و واسطه فیض نبود ما راهی به خدا نداشتیم لذا اسم ایشان باقی است و ایشان باقی است و بقیه خدا است. خدا باقی است نه یعنی فیض خدا باقی است لازم نیست تقدیر بگیریم بقیه الله یعنی باقی مانده خدا و بقیه شیئ از جنس همان شیئ است اگر چیزی از جنس خدا بود می شود بقیه او . لذا است که ایشون ولی الله الاعظم است . 
💠امروز را دریابیم که فردا دیر است روز غدیر به صراحت قرآن دین کامل شده است و در محضر دین کامل همین الان هستیم لذا اینطور نیست که امام زمان برای کامل کردن دین باید بیاید! لذا باید خود را لحظه به لحظه بسازیم تا شباهت بیشتری به ایشان پیدا کنیم روزه مان روزه قوه وهم روزه قوه عقل روزه قلب شود . اینقدر ابن الوقت نباشیم و منتظر شب جمعه و ماه رمضان و… نباشیم که ما آقا را داریم که صاحب الزمان است ایشان پدر زمان است ما هم به تاسی از ایشان ابو الوقت شویم   
💠ایشان امامند و ما پیرو ایشان باشیم چطور می شود بگوییم یا صاحب الزمان در حالی که خودمان ابن الزمان هستیم ؟ تمام کارمان این شده که فقط می گوییم آقا بیایند و نمی گوییم ما برویم و ما به محضرشان مشرف شویم. آخر الان به برکت چه کسی سحر برمی خیزیم ؟ و به برکت چه حقیقتی زنده ایم؟ مگر نه اینکه در دعا داریم به ایشان است که باران می بارد و…پس به وجود این واسطه فیض است که خورشید می تابد و ما نفس می کشیم و ما تعقل می کنیم و به برکت ایشان است که نماز می خوانیم . او قائم است یعنی او قوام نظام هستی است! لذا اگر کسی به علم شهودی و حضوری ایشان را ببیند می بیند که هر لحظه در محضر اوست که حاضر است! ما هر لحظه که رشد می کنیم آقا است که ما را می برد گویا آقا است که نفس ما است

 لذا است که فرموده اند :

من عرف نفسه فقد عرف امام زمانه لذا او غائب حاضر است . 

#بيانات استاد# صمدي املي حفظه الله

#پيرامون #شناخت_امام_زمان

 نظر دهید »

سفر به ایرا...

03 دی 1395 توسط معصومه اكبرپورفشتمي

ماجرای یک #دیدار در #روستای_ایرا؛

#نصیحت #علامه_حسن‌زاده_آملی به نادر طالب‌زاده

♦️مهندس نوري آقاي #طالب‌_زاده را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد “قرار است فيلم شما را هم بسازند!” علامه مي‌گويد: “نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!” حرف مهندس نوري هم شوخي بود.

♦️گروه فرهنگی مشرق - پنجشنبه گذشته فرصتي دست داد تا با نادر طالب‌زاده و جواد رمضان‌نژاد راهي منطقه‌اي شويم که به‌قول آقاي طالب‌زاده آب و هوايش ما را هم عارف و فيلسوف و منجم و رياضي‌دان و فقيه مي‌کند! روستاي ايرا زادگاه استاد علامه آيت‌الله حسن‌زاده آملي است؛ دو هزار و ۱۶۰ متر بالاتر از سطح دريا و دقيقا روبروي جبهه جنوبي دماوند. بين اين روستا و دماوند، دره هراز است.
♦️ايرا را از آن سوي دره هراز -از رينه و آبگرم لاريجان و از فراز ديو سپيد پاي‌دربند- زياد ديده بودم. حالا اولين بار بود که از ايرا، آن سوي دره را مي‌ديدم: رينه و قله دماوند را. سفر، غافلگيرانه بود. از فرصت مسير استفاده مي‌کنم. سؤالاتم را مرور مي‌کنم که اگر شد، بپرسم. سعي مي‌کنم که سؤالاتم به‌اندازه کافي مهم باشد! آنقدر مهم که بشود به‌خاطرش وقت علامه را گرفت. جلوي خانه علامه که مي‌رسيم، دو برادر هم منتظر ما ايستاده‌اند. نامشان يادم نيست. با جواد سلام و عليک مي‌کنند. يکي‌شان گلکار خانه علامه در آمل است.

♦️کنار ورودي خانه، اتاقي هست که از بيرون هم در دارد. آرامگاه همسر علامه است که چند سال پيش مرحوم شده. مردم دِه -خانمها بويژه- منتظر فرصت‌اند که در باز شود و فاتحه‌اي بخوانند.
♦️منتظريم که در خانه به روي ما باز شود. دوربين آورده‌ايم تا اگر اجازه دادند، ببريم. چند دقيقه بعد، مهندس نوري -داماد علامه- در را باز مي‌کند. تا دوربين را مي‌بيند، از همان دور اشاره مي‌کند که نه! داماد ديگر علامه، آقاي دکتر باقر لاريجاني است؛ برادر علي و صادق و محمدجواد لاريجاني و رئيس دانشگاه علوم پزشکي تهران. مهندس نوري خودش را وقف علامه کرده. هم به‌نوعي منشي ايشان است؛ هم راننده و دست آخر داماد! دو سال پيش هم که اولين بار علامه را در مراسم تشييع آيت‌الله بهجت ديده بودم، همين مهندس نوري همراه علامه بود و ايشان را آورده بود.
♦️وارد خانه که مي‌شويم، صفاي خانه ما را مي‌گيرد؛ صفاي معنوي‌اش مانده. به سمت راست خانه هدايت مي‌شويم؛ جايي که علامه دم در ورودي‌اش منتظر ماست. “تابستاني آمده‌ايد! اينجا سرد است.” اين، اولين جمله‌اي است که علامه حسن‌زاده آملي بعد از سلام به ما مي‌گويد.
♦️وارد اتاق مي‌شويم. علامه و آقاي طالب‌زاده روي صندلي مي‌نشينند. ما ترجيح مي‌دهيم روي زمين -اما نزديکتر- بنشينيم. از همان لحظه است که صفاي علامه حواس ما را از صفاي بيرون پرت مي‌کند. به ما که دو زانو نشسته‌ايم، مي‌گويد راحت بنشينيد. مي‌گويم راحتيم. مي‌گويد: حرف گوش کن و چهار زانو بنشين! مي‌گوييم چشم
♦️شوخي‌هاي علامه شروع مي‌شود؛ شوخي‌هايي که اصلا نگذاشت فضاي ديدار جدي شود و نگذاشت سؤالات مهم‌ام(!) را بپرسم؛ شوخي‌هايي که قرار نبود قهقه‌اي بلند کند. اما حتي يک لحظه لبخند را از لب مهمانان برنداشت و از دايره اخلاق هم فراتر نرفت.
♦️مي‌پرسد: “براي پذيرايي چيزي داريم؟” مهندس نوري مي‌گويد: “بله، چاي و ميوه و شيريني.” مي‌گويد: “چاي بزرگ بياوريد که زودتر پر شوند!”
♦️از يک‌يکمان مي‌پرسد که از کجا آمده‌ايم و اهل کجاييم. جواد که مي‌گويد اصالتاً بابلي است، علامه مي‌گويد: پس همشهري هستيم. مي‌گويم: آقا، بابلي‌ها و آملي‌ها که از قديم باهم مشکل داشتند! مي‌گويد نه؛ تو ذهنت مشکل دارد که فکر مي‌کني ما باهم مشکل داريم!
مهندس نوري آقاي طالب‌زاده را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد “قرار است فيلم شما را هم بسازند!” علامه مي‌گويد: “نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!” حرف مهندس نوري هم شوخي بود.
علامه خوشامد مي‌گويد و مي‌پرسد: چي شد که گذارتان به اين طرفها افتاد؟! دامادشان به شوخي مي‌گويد: آقاجون، بيکار بودند! علامه مي‌گويد “نه، اينطور نيست. از بين اينهمه خانه، چي شد که در اين خانه را زديد!؟ حتما بين ما و شما تجانسي هست.”
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۲ 
🌹 كانال شاخه طوبي 🌹

@shakhehtoba

ماجرای یک #دیدار در #روستای_ایرا

قسمت دوم

از شغل من و جواد و دو ميهمان ديگر هم مي‌پرسد. رو مي‌کند به حاج‌نادر (به‌قول جواد) و مي‌گويد: “حيف که طلبه نشدي! آدم ناقلايي هستي!” صداي خنده بلند مي‌شود. يکي از جمع مي‌گويد: يعني ناقلاها بايد طلبه شوند!؟ چند دقيقه بعد از من مي‌پرسد: “يک چيزي بگويم، جسارت نيست؟” دلهره ورم مي‌دارد. مي‌گويم “نه، بفرماييد". مي‌گويد: “حيف که طلبه نشدي!” دوباره لبخندي بر لبها مي‌نشيند.نفسي مي‌کشم و مي‌گويم “البته طلبه‌زاده‌ام. پدربزرگم هم روحاني بوده‌اند". متبسم مي‌گويد: “ولي طلبه بودن پدر و پدربزرگت به تو ربطي ندارد". از پدرم مي‌پرسد که کجا هستند. فاميلم را مي‌پرسد و بعدش اسمم را. وقتي مي‌گويم، مي‌گويد: “قدسي فاميل بزرگي است. اما اسمت (ياسر) به بزرگي فاميلت نيست. مثلا محمد خوب بود.” مي‌گويم که نام پدرم محمد است.

کمي بعد، با جواد هم همان جمله را تکرار مي‌کند که: “حيف شد طلبه نشدي!”
آقاي طالب‌زاده مي‌گويد: نصيحتي بفرماييد. علامه مي‌گويد: “چه نصيحتي؟ بگويم که عبادت خدا بکنيد و معصيت نکنيد!؟” ياد آيت‌الله بهجت مي‌افتم که هربار ازش نصيحت مي‌خواستند، مي‌گفت: آنچه را که مي‌دانيد، عمل کنيد؛ ندانسته‌ها را ياد مي‌گيريد. هفتمين «هزار و يك كلمه» علامه حسن زاده آملي به بازار آمد.
♦️ميزبان ۸۳ساله هر دو سه دقيقه مي‌گويد: “خيلي لطف کرديد؛ صفا آورديد. از بين اينهمه خانه، در اين خانه را زديد. حتما بين ما قرابتي هست.” از پيري‌اش مي‌گويد. و آن جمله حکيمانه را بازگو مي‌کند که: “در جواني فکر مي‌کردم شير اگر پير هم بود، شير است. وقتي پير شدم، فهميدم پير اگر شير هم بود، پير است!” نصيحت مي‌کند که قدر جواني را بدانيم.
♦️مرتب، ميوه و شيريني تعارفمان مي‌کند. به من که سيب را با چاقو بريده‌ام، مي‌گويد: “مگر دندان نداري که سيب را گاز نمي‌زني!؟” دوباره و دوباره مي‌گويد که باز هم ميوه و شيريني ميل کنيد. اشاره مي‌کند که ديس سيب را به سمتش ببريم. چند سيب بر مي‌دارد و به ما مي‌دهد. يکي از حاضران از علامه مي‌خواهد که به سيبها دعايي بخوانند تا براي خانم حامله‌اي ببرد. علامه مي‌پرسد: کي هست ايشان؟ مي‌گويد خانمم. علامه مي‌گويد: “پس چرا مي‌گويي خانم حامله‌اي!؟ بگو خانمم.” جمع، سيبها را برمي‌گردانند تا به همه‌اش دعا بخوانند. علامه ديس سيب را مي‌گيرد و شروع مي‌کند خواندن و تکرار کردن. به‌نظرم مي‌گفت: “بسم‌الله رب". تمام که شد، به همه سيبها فوت کرد و داد دستمان. به بعضي‌ها دو تا رسيد. بعد مي‌گويد: به عدد حروف بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم اگر بسم‌الله بخوانيد و فوت کنيد، خوب است.

♦️در بين، دو سه بار هم جملاتي مي‌گويد که از خودمان خوشمان مي‌آيد. مي‌گوييم: “ان شاء الله، الحمد لله". با خودم مي‌گويم: “يعني باور کنم؟” علامه مي‌گويد: “من اهل تملق نيستم".
♦️دو بار به من اشاره مي‌کند و مي‌گويد: “سرت را بيار نزديک". با خوف و رجا سرم را پيش مي‌برم. “آيا سرّي را با من در ميان خواهد گذاشت؟ يا قرار است تذکري اخلاقي به خودم بدهد؟” اينها توي کمتر از يک ثانيه از ذهنم گذشت. سرم را که نزديک مي‌برم، خودکارم را از جيب پيراهنم بر مي‌دارد و به خودم بر مي‌گرداند! مي‌گويد: “اين، هديه من به شما!” صداي خنده جمع بلند مي‌شود به شوخي آيت‌الله.
♦️وقتي صحبت از رفع زحمت مي‌شود، مي‌گويد: “نخير، زحمت نيست. اگر هم خواستيد بمانيد، پايين، رستوران هست. مي‌گوييم غذا بياورند. البته هر کسي دُنگ خودش را مي‌دهد!” وقتي بلند مي‌شويم، او هم بلند مي‌شود که ما را بدرقه کند. خواهش مي‌کنيم که زحمت نکشد. مي‌گويد: “مي‌خواهم مطمئن شوم که مي‌رويد!” به‌اندازه استحباب، تا روي ايوان مي‌آيد.

♦️از خانه که بيرون مي‌آييم، تجمع خانمهاي روستا را جلوي در مي‌بينيم که منتظرند در آرامگاه همسر علامه باز شود و بروند فاتحه بخوانند.
♦️از ايرا که به‌سمت جاده و دره هراز سرازير مي‌شويم، داريم فضاي ديدار و صحبتها و شوخي‌هاي علامه را تفسير مي‌کنيم؛ مخصوصا آن جملاتي را که خوشمان آمده بود! يکي‌مان مي‌گويد: “يعني علامه اينها را از روي علم مي‌گفت يا از روي تعارف؟” يکي مي‌گويد: “خودش گفت که اهل تملق نيست.” جواد تعريف مي‌کند يکي از مسئولين که ريش انبوهي دارد، چندي قبل، پيش علامه آمده بود. علامه ريشش را گرفته بود و پرسيده بود: “علمت هم به‌اندازه ريشت هست!؟” با همه اينها مي‌دانستيم که آن يکي دو جمله تملق نيست؛ اما همه حقيقت هم نيست؛ شايد يک خوش‌بيني مؤمنانه است.
♦️با خودم فکر مي‌کنم چگونه مي‌شود کسي ساعتي لبخند بر لبان ديگران بنشاند؛ بدون آنکه يک نفر برنجد يا يک کلمه زشت توي حرفها باشد.کمتر از نيم ساعت بعد، به پيشنهاد من، از آن سوي دره سر درآورديم؛ از رينه و آبگرم لاريجان. حالا از وراي مادّيت به ايرا نگاه مي‌کرديم!

 نظر دهید »

بررسی شبهات

02 دی 1395 توسط معصومه اكبرپورفشتمي

🔮 چرا مدعیان ملی گرا و اسلام ستیزان در فضای مجازی جولان کرده اند؟!

واقعا چرا؟!
⁉️چرا مطالب به ظاهر علمیشان را در دانشگاه ، حوزه، محفل علمی، کتابها و انتشارات داخلی و خارجی و یا مقاله علمی ، مجلات و حتی روزنامه های خارجی نمی نویسند و نشرش نمیدهند و تمام فعالیتشان محدود می شود به نت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ؟!
@GhararGahShayeat
🔮پاسخ:
حالا بگذریم از طراحی ساختار شبکه های اجتماعی که مخصوص این نوع شایعه سازی ها است. علت را میتوان اینطور دسته بندی کرد:
1⃣ در محافل علمی و دانشگاهی به راحتی دستشان رو خواهد شد و نمیتوانند دلایل مستند و قانع کننده ای بیاورند و به راحتی پذیرفته نخواهد شد!!!
2⃣ مجلات علمی و پژوهشی تنها با ارائه مستندات و تحلیل های علمی پذیرفته خواهد شد و با نشر مطالب کذب بدون سند( مثل پاسخ نامه یزد گرد سوم به عمربن خطاب که کاملا کذب محض است) پذیرفته نخواهد شد.
3⃣ کاملا مشخص است که در فضای مجازی افراد، بدنبال سند دقیق نخواهند بود ! و اگرهم سندی ذکر بشود کسی فرصت بررسی پیدا نخواهد کرد ! و اگر کسی هم مطلع باشند و مطلب را ردکند با هجمه زیاد به ایشان حمله خواهند کرد و از مسیر بحث خارج می شوند و به جای بحث در خصوص موضوع اصلی به توهین به اسلام ، ایجاد شبه های بی اساس و نژاد پرستانه می پردازند و از اصول اولیه مباحثه خارج میشوند و تمام منابع خودشان معتبر و تمام منابع طرف مقابل را غیر معتبر می دانند.

@GhararGahShayeat

4⃣ کاملا واضح است که همه افرادی که اهل علم و پاسخ دهنده هستند در فضای مجازی نیستند و یا فرصت پاسخگویی به این همه هجمه را پیدا نخواهند کرد(حوضی که ماهی نداره قورباغه هفت تیر کش میشه) در مواردی هم که با صرف وقت زیاد پاسخی داده می شود به هیچ عنوان نخواهند پذیرفت (چون نیامده اند که آگاه شوند آمده اند تا گمراه کنند!)
5⃣ دقیقا قصدشان گرفتن پاسخ نیست بلکه قصدشان تخریب ، شبهه و شایع پراکنی است.
6⃣ همه دانشمندان مسلمان را نادان فرض کرده و خود را دانشمند و علامه دهر میدانند!

@GhararGahShayeat

7⃣ تکرار تکرار و تکرار، وقتی یک مطلب دروغ هر روز تکرار شود و بعضی از دوستان بدون بررسی انتشار میدهند و تکرار تکرار و تکرار آن را باعث می شوند! خیلی ها هم میگویند ؛ خوب همه میگن! اینهمه میگن حتما درسته دیگه!
8⃣ از ترفند های حرفه ای استفاده میکنند:
1- دادن حجم زیاد اطلاعات درست و غلط که برای مخاطب قابل تشخیص نیست کدام یک درست و کدام یک غلط است .
2- تحریک احساسات و عرق ملی مردم که در مقابل ارائه مطالب کذب و دروغ را به عرق ملی و احساسات وصل خواهند کرد.
3- برداشتن گام های تخریب طرف مقابل گام ارائه مطالب به ظاهر صحیح و پیشنهاد حذف اسلام و جایگزینی بی خدایی

@GhararGahShayeat

9⃣ بدون تحقیق هم می شود فهمید که سیاست صهیونیست و انگلیس ( اختلاف بینداز حکومت کن) را دنبال میکنند! چه دلیلی دارد در این مقطع زمانی که شرق و غرب و شمال و جنوب کشور ما در حال درگیری های نظامی و تهدید های امنیتی است با ایجاد اختلاف بین ادیان و اقوام مختلف امنیت کشورمان را به خطر بیندازیم ؟! چه هدفی را دنبال میکنند ؟! هر عقل سلیمی اختلاف را به صلاح نمیداند و مردم به اتحاد و همدلی دعوت میکند !

چرا اینها هم صدا با دشمن بدنبال ایجاد اختلاف هستند ؟! از ایجاد اختلاف به چه هدفی خواهند رسید ؟!
🔟 من به همه مردم فهیم و زیرک ایرانی عزیزم پیشنهاد میکنم از پذیرش مطالب به ظاهر علمی ، تاریخی و مذهبی اعتقادی بی سند ، ضعیف السند یا غیرمعتبر در فضای مجازی خودداری و خدای ناکرده ، خدای ناکرده با انتشار آن دشمن را به هدفش نزدیک نکنید!
📚 منبع: سخنان رحیم پور ازغدی

📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖 

نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است

👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉

https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
‌‌
🔆متن شبهه:
اگر قرار است مکتب امام حسین (ع) احیا بشه ، بهتر نیست به جای روضه و گریه ؛ فقط سخنرانی و بحث بشه؟

🔎@GhararGahShayeat
🔆پاسخ شبهه:
⚠️این «به جای» ، از آن ترفندهای ظریف دشمن است . دائم میگویند : “آیا بهتر نیست به جای اینکار ، آنکار را بکنیم ؟!"و ما باید دقت کنیم که تمامی این"به جای"ها ، نوعی تجزیه ، جهت تحلیل قوا و تضعیف است.
1⃣خداوند متعال هر ویژگی ، توان ، استعداد و ابزاری که به انسان عطا نموده ، لازمه رشد و کمال او میباشد . لذا هر کدام کارآیی‌ ها و آثار خاص خود را دارند . پس اگر هر کدام تعطیل شوند و “به جای"دیگری مورد استفاده قرار گیرند ، نقص حاصل شده و مقصد محقق نمیگردد . با چشم نمیتوان شنید و با گوش هم نمیتوان دید.
2⃣خالق علیم و حکیم ، به انسان “عقل و قلب” داده است . هر کدام جایگاه ، کارآیی و نقشی دارند و سبب رشد کمالی میشوند و از هیچکدام نیز کار دیگری بر نمی آید . عقل برای تفکر ، شناخت و تدبر است ؛ قلب هم برای فهم ، عشق و تنفر است . اگر یکی از آنها را تعطیل کند ، تجزیه و ناقص شده است و اگر هر یک را به جای دیگری بگذارد ، هر دو را تعطیل کرده است.
🔎@GhararGahShayeat
3⃣با مطالعه در آیات قرآن کریم ، در می یابیم که قرآن به هر دو نعمت “عقل و قلب” تصریح و تأکید دارد . از یک سو با بیان دلایل ، بیّنه‌ ها و شواهد ، دعوت به تعقل ، تدبر و عبرت کرده است و از سوی دیگر ، به “حبّ و بغض” در راه خدا و یا در راه نفس اماره و غیر راه خدا ، توجه و تذکر داده است.
4⃣هر جا “شناخت” لازم باشد ، به قرائت و تلاوت قرآن ، کسب علم ، مطالعه ، اندیشه و بصیرت تصریح کرده است ، و هر کجا که حرکتِ درست ، بر اساس شناخت صحیح لازم باشد ، “محبت” را عامل انگیزه ‌ی حرکت برشمرده است ، چرا که مکرر بیان شد : “انسان به دنبال محبوب میرود و نه معروف. یعنی به دنبال چیزی یا کسی میرود که آن را دوست دارد ، نه چیزی یا کسی که آن را میشناسد . ابلیس هم خدا را میشناخت ، اما نفس خود را بیشتر دوست داشت . بسیاری از مردم ، خدا و پیامبر و اهل بیت (ع) را میشناسند و خوب هم میشناسند ، اما علایق دیگر مانع پیروی و تبعیت آنها و می شود.
5⃣از این رو در کلام خدا شاهدیم که دلایل متفاوتی برای شناخت توحید و معاد و نبوت بیان می شود ، اما وقتی دعوت به حرکت می کند ، «محبت» را شرط و عامل شمرده و می فرماید : «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي ؛بگو اگر خدا را دوست دارید ، پس از من تبعیت کنید» و حتی سبب مغفرت خود را نیز «محبت» متقابل بیان می دارد / آل ‌عمران،31».
🔎@GhararGahShayeat
6⃣بدیهی است که نمود"حبّ و بغض” ، شادی و ناراحتی است که بشکل سرور،وغم ، … بروز می کند و در هنگام شدت ماتم ، با ذکر مصیبت یا گریه و تعزیه ، توأم می گردد . این محبت و عاطفه به محبوب (هر کس یا هرچیزی که باشد) ، با “ذکر = یادآوری"ظهور و قلیان می ‌یابد و در خود یا دیگران مؤثر است . چنانچه وقتی میخواهید خوش حالی یا غم خود را به دیگران منتقل کنید ، استدلال عقلی نمی ‌آورید ، بلکه حوادث مورد نظر را بازگو میکنید . از نعمات ، نقمات و خاطره ‌های شیرین و تلخ میگویید . حال اگر این ظهور عمومی باشد ، حفظ شعائر باشد ، و آنهم در فاجعه کربلا باشد ، تأثیرش در خود و دیگران به مراتب بیشتر میشود و سبب مقابله مخالفان یا دشمنان به اشکال مختلف میگردد.
☑️پس ، مراقب باشیم که نه “عقل” را به جای “قلب” بگذاریم و نه هیچکدام از این دو بال رشد و کمال را ناکارآمد و تعطیل کنیم . عشق و محبت و بالتبع آن تنفر ، اساس نظام آفرینش و هدایت است . قواعدی هم دارد ، از جمله آنکه “عاشق همیشه مایل به لقای محبوب است” و “دوری و نزدیکی محبوب ، سبب سرور یا حزن معشوق میگردد” و دیگر آنکه “انسان بسوی معشوق می شتابد”

📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖 

نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉

https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w

 نظر دهید »

تربیت دینی کودک

01 دی 1395 توسط معصومه اكبرپورفشتمي

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «الولد الصّالح ریحانة من ریاحین الجنّة؛ فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است».
انسان هنگام تولد، موجودی ناتوان و نیازمند به پرستار، ولی دوست داشتنی و با یک سلسله استعدادهای مختلف است که با تولد خویش، به زندگی پدر و مادر رونقی تازه و گرمی و صفا می بخشد و ساعت ها آنان را سرگرم خود می سازد.
از همین لحظات آغازین زندگی یک کودک با پرورش جسمی و روحی او، آینده و سرنوشت او نیز رقم می خورد. کودک برای اینکه بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل یافته و دارای صفات و ملکات نیکو گردد، نیاز به یک مربی شایسته و پرهمت دارد تا استعدادها و توان مندی های او را به ثمر برساند.
مربیان طفل، از جمله پدر و مادر او، معلم و یا بزرگان او موظفند گام به گام، او را به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در کوره آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدر نسازد.
این نوشتار بر آن است تا راهکارهای تربیت دینی کودک را به مربیان طفل، یعنی پدر و مادر بیاموزد. ازاین رو، می کوشیم تا از میان رهنمودهایی که در زمینه تعلیم و تربیت دینی کودکان ارائه شده است، دو شیوه عملی مهم و اساسی را معرفی کنیم و سپس به شرح و بیان هر کدام بپردازیم. اولین راهکار، درباره راه های ایجاد شوق و رغبت در کودکان و نیز موانع آن بحث می کند.
راهکار دوم، اصل تشویق و پاداش است که از اینها به عنوان دو ابزار مؤثر برای تقویت نیروی مربی یاد می شود و به بحث درباره میل روانی بشر به تشویق و پاداش می پردازد.
تربیت کودکان از راه ایجاد میل و رغبت در آنها
هر حرکتی که از انسان سر می زند، در قالب یکی از چهار شکل زیر صورت می گیرد:
الف) حرکت غریزی که تابع غریزه است؛ مثل گنجشک که در فصل بهار لانه می سازد و اراده و عقل ندارد.
ب) حرکت انعکاسی که در واقع واکنشی است که موجود، در برابر پاره ای از تحریکات از خود نشان می دهد و در این شکل هم اراده ای لازم نیست.
ج) حرکتی است از نوع حرکات عادی که نتیجه عادت های ما محسوب می شود.
د) دسته آخر، حرکات ارادی هستند که مهم تر از سه نوع پیشین است.
ارزش کار انسان بسته به اراده اوست و بر این اساس، اگر کسی کاری انجام دهد که در آن اراده ای نداشته باشد، این کار او ارزشی ندارد، حتی می توان گفت چنین فردی، در حقیقت برده ای بیش نیست؛ زیرا آزادی عمل نداشته است. این سخن در مواردی که والدین کارهایی را بر کودکانشان تحمیل می کنند نیز صحت دارد، یعنی زمانی که ما فرزندانمان را وادار به انجام کارهایی می کنیم، در واقع او اراده ای از خود ندارد و بر آن مجبور است. اگر اجبارش کنیم نماز بخواند، تهدیدش کنیم درس بخواند، یا با اکراه شدید او را به مسجد ببریم و یا او را به خواندن قرآن مجبور سازیم، این کار نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد. ممکن است در این کار موفقیت آنی نصیبمان شود، ولی تا زمانی این کار، بدون مشکل صورت می گیرد که کودک احساس کند نیرویی برتر او را مجبور می کند و به محض اینکه حس کرد اجباری نیست، از انجام آن کار دست می کشد؛ زیرا در این حالت ها، هم به شخصیت او اهانت می شود، هم این کار را از روی بی میلی انجام می دهد. بنابراین، تهدیدها و اجبارها بر روح و روان کودکان آثار ناگواری برجای می گذارد.
مانع ایجاد رغبت
مشکل دیگر آن است که بسیاری از بزرگ ترها فقط آمرند و ناهی و فقط به کودک می گویند این کار را نکن، دروغ نگو، راست بگو و… و چون کودک می بیند که والدین خودشان در عمل برخلاف گفته خویش هستند و عامل به گفتارشان نیستند، انگیزه ای برای این کارها پیدا نمی کند. در روایت های گوناگون حتی در قرآن کریم نیز توصیه شده است که آنچه را می گویید، خودتان هم عمل کنید: «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا آنچه را می گویید، انجام نمی دهید».
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ بکوشید به وسیله اعمالتان انسان ها را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کننده باشید».
نقل است که شخصی پسر خودش را پیش یحیی بن اکثم، قاضی القضات زمان مأمون الرشید عباسی برد و گفت: پسرم نماز نمی خواند، تربیتش کن و نصیحتش کن نماز بخواند، قاضی نصیحت کرد: جوان چرا نماز نمی خوانی، نماز فریضه دینت است، مسلمان باید نماز بخواند و از این سخن ها بسیار گفت. پسر گفت: من نماز می خوانم، پدرم دروغ می گوید. پدر به قاضی گفت: نخیر، من دلیل دارم که نماز نمی خواند، ایشان حمد و سوره هم بلد نیست. پسر گفت نخیر حمد و سوره را هم بلدم. پدر گفت: سؤال کن قاضی، بپرس ببین حمد و سوره را می تواند بخواند یا نه؟ که پسر شروع کرد به خواندن مصرع تصنیفی و گفت:
علّق القلب الربابا ما شبّ و شابا انّ حکم اللّه حق لا ارادفه الارتیاب
من در پیری و جوانی به تار و تنبور دل بستگی دارم و حکم خدا هم حق است و شکی در آن نیست.
پس پیش از آنکه قاضی حرفی زده باشد، پدر دست پاچه شد، صدا زد جناب قاضی پسر من حمد و سوره را دیروز یاد گرفته و قبلاً بلد نبوده است، پس از آن، تازه معلوم شد خود پدر هم حمد و سوره را نمی داند، ولی انتظار دارد پسرش نماز بخواند و حمد و سوره صحیحی را هم تحویل دهد.
از آنجا که خود پدر و مادر یا مربی مظهر عمل نیستند، بلکه مظهر و اهل حرفند، اجبارها و تهدیدها در تربیت کودک، معمولاً به شکست می انجامد.
سعدی داستان جالبی نقل کرده است که مردی پرطمع، پیش شاه به خضوع و کرنش پرداخت،
;یکی پرطمع پیش خوارزمشاه;شنیدی که شد بامدادی به چاه;چو دیدش به طاعت دو تا گشت و راست;دگر پیش او خاک بوسید و خواست
او نزد پادشاه تعظیمی کرد، گویا در برابر خدا رکوع می کند، پس روی خاک افتاد، مثل اینکه دارد دو سجده نماز را به جا می آورد، فرزند وی که همراهش بود زبان به اعتراض گشود :
;پسر گفتش ای بابک نامجوی;یکی مشکلی پُرسمت راست گوی;نگفتی که قبله است سوی حجاز؟;چرا کردی امروز این سو نماز؟
تو همیشه می گفتی قبله به طرف حجاز است، ولی امروز به این طرف نماز خواندی.
آیا چنین پدری می تواند در تربیت فرزند خویش توفیقی به دست آورد؟ بنابراین در مسئله فعل ارادی، اگر رغبت نباشد، اجبار است، اگر شوق نباشد، تحمیل است و در این صورت شکست مربی کودک قطعی و مسلم است.
2. تشویق و پاداش
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم.
فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا مورد آمرزش خداوند قرار گیرید.
پدر و مادر یا مربی برای تربیت و اصلاح کودک، می توانند از دو ابزار مؤثر استفاده کنند؛ یکی تنبیه و دیگری تشویق و پاداش. در این گفتار، هدف ما ارزیابی پی آمدهای نیک و بد تشویق و پاداش و تعیین حدود استفاده های مربی از این دو ابزار است. بدون شک، اِعمال تنبیه و خشونت به تأثر روحی کودک می انجامد و اگر این حالت از راه صحیح و به میزان مناسب پدید آمده باشد، سبب عبرت اندوزی کودک خواهد شد و با احساس پشیمانی، به طور جدی تصمیم می گیرد دست به کاری نزند که پس از آن، تنبیه و خشونت و سرزنش به دنبال داشته باشد. همچنین تشویق و پاداش، موجب نشاط و شادی کودک می شود و در صورتی که این نشاط و شادمانی از راه صحیح و به اندازه لازم، ایجاد شده باشد، کودک با اشتیاق تمام می کوشد که همواره کارهایی را انجام دهد که معمولاً پس از آن مربی او را تشویق می کند و پاداش می دهد تا در آسمان زندگی خوش درخشد. ولی یک مربی باید توجه داشته باشد که از یک سو عقل و هوش کودک را پرورش دهد و قوه تمییز و تشخیص او را به کار گیرد تا بتواند نیک و بد را با عقل خود از هم جدا سازد و هم اینکه او را به نیکی عادت دهد و از بدی دور گرداند، به عواطف او توجه کند و با تحریک های عاطفی به مقاصد خویش برسد. پیشوای عالی قدر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمینه تربیت کودکان مسئله ای را مطرح می کند که شایسته است به عنوان ارزنده ترین برنامه تربیتی به آن توجه شود. ایشان می فرماید:
الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین فان رضیت خلائقه لاِحدی و عشرین و الّا فاضرب علی جنبه فقد اغدرت الی اللّه.
مضمون سخن پیامبر این است که کودک در هفت سال اول زندگی سرور پدر و مادر است و آنها ناگزیرند خواسته های فرزند خود را صمیمانه اجرا کنند. در هفت سال دوم زندگی، درست همچون بنده ای باید مجری اوامر باشد و از خود هیچ گونه مخالفتی ابراز ندارد و این خود، مستلزم داشتن برنامه های صحیح تربیتی والدین است. در هفت سال سوم، نه سرور است و نه بنده. او دیگر به مرحله تکامل رسیده و از نظر عقل و احساسات در آستانه استقلال برای زندگی قرار گرفته است، ازاین رو باید در خانواده همچون وزیر مشاور باشد و افراد خانواده در مسائل خانوادگی و اجتماعی و فردی از فکر و نظر او مدد بگیرند و اشتباهات و خطاهای او را دوستانه گوشزد کنند. هنگامی که به 21 سالگی رسید، در صورتی که اخلاق او شایسته و پسندیده باشد، مربی به هدف مقدس خود نایل آمده است و شیرینی لذت این موفقیت، بزرگ ترین پاداش برای او محسوب می شود. جوانی که در چنین سنی واجد صلاحیت اخلاقی و اجتماعی باشد، شایسته تشویق است.
تأمین روحی، غریزه ای که باید ارضا شود
اساسا تشویق و پاداش، به کودک رضایت خاطر می بخشد، به ویژه اگر از طرف کسانی صورت بگیرد که مورد احترام کودک هستند. با این کار، در کودک انرژی و انگیزه بیشتری برای کار و کوشش و پیشرفت پدید می آید و در او میل به ادامه فعالیت و استقامت ایجاد می شود، اگر چه بهتر است کودک را به گونه ای بار آوریم که همواره از خودش پاداش درونی دریافت کند و از دیگران انتظار کمتری برای تشویق و پاداش داشته باشد که البته چنین حالتی برای سلامت روان انسان بسیار لازم است. به عقیده روان شناسان علت بیماری بسیاری از بیماران روحی و عصبی این است که غریزه تأمین روحی آنان ارضا نشده است و آنها احساس تنهایی می کنند؛ چرا که می بینند جامعه به زندگی و افکار و علاقه های آنان توجهی ندارد. در نتیجه، نظم روحی و عصبی آنان به هم می ریزد. در صورتی که اگر غریزه تأمین روحی آنان ارضا می شد، یعنی جامعه برای افکار و رفتار و خواسته های آنان ارزش قائل می شد و نیز در صورت لزوم، آنان را تشویق و احترام می کرد، این چنین نمی شد.
رعایت اعتدال در تشویق
هرگاه بپذیریم که نیاز به خواسته شدن و تأیید دیگران و آرامش روحی، در صف غرایز انسانی قرار دارد، وظیفه مربی و اجتماع این گونه است که:
والدین در درجه اول باید فرزند را به گونه ای پرورش دهند که خود دارای شخصیتی کامل باشد، یعنی بتواند از تأیید و تأمین درونی وجودش برخوردار باشد و نیازی به پذیرش و توجه دیگران نداشته باشد، آن گونه که رهبران اسلام نیز بر آن سفارش کرده اند. ولی وظیفه اجتماع چیست؟ آیا اگر صرفا به افراد چنین روحیه ای ببخشیم که توجهی به مدح و ذم دیگران نداشته باشند و خود با انجام وظایف، به خویشتن خرسندی و نشاط بخشند، کافی است؟ آیا اجتماع باید طوری باشد که خوب و بد را یکسان ببیند؟ آیا بهتر نیست جامعه، بزرگ ترین کیفردهنده بدکاران و بهترین مشوق و پاداش دهنده همه افراد نیک و خیرخواه اجتماع باشد تا از راه تشویق و پاداش، انرژی و انگیزه فوق العاده ای به کودکان و جوانان بدهد و آنها نیز با نشاط و پایداری و اطمینان خاطر در مسیر اهداف زندگی خود گام بردارند.
خوش بختانه دستورات اسلام، در این زمینه نیز پربار است، چنان که علی علیه السلام می فرماید:
باید نیکوکار و بدکار، در نظر تو یکسان نباشد؛ زیرا روشی غیر از این، نیکوکاران را از نیکی بازمی دارد و بدکاران را به بدی تشویق می کند و هر یک از ایشان را به آنچه خود برای خود برگزیده است، پاداش یا کیفر بده.
این موضوع، در مورد تربیت دینی کودکان نیز که هدف این مقاله هست، کاملاً صدق می کند، ولی باز هم آگاهی و احتیاط مربی بسیار لازم است؛ چرا که حالات و روحیات اطفال به طور کلی با یکدیگر فرق دارند. شواهد تجربی حاکی است که با صرف نظر از همه تفاوت های فردی، سنی و هوشی، کارگرترین مشوق، ستایش است و سرزنش و انتقاد، اثری کمتر دارد.

[23:35،‏ 2016/12/12] پونه:  
طوبی - اسفند 1384، شماره 3 - نگاهی به مراحل تربیت کودک از منظر دین
88
گذری بر مراحل سه گانه تربیت فرزند
فرزند از ابتدای تولد تا 21 سالگی، یعنی هنگامی که به لحاظ تربیتی از محیط خانواده دور می شود و از نظر رشد جسمی و اخلاقی ـ تربیتی به بلوغ نسبی می رسد، مراحل به هم پیوسته رشد و تربیت را پشت سر می گذارد. بر اساس تغییرات روحی، جسمی و عقلی که در انسان رخ می دهد، سه دوره تربیتی برای او نیاز است که پرورش وی نیز باید با شناخت ویژگی های هر دوره صورت پذیرد.
از دیدگاه دین، کودک تا هفت سال اول زندگی سید و سرور است و تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم از این مرحله تربیتی «سیادت کودک» است. هفت سال دوم، سن تعلیم پذیری، اطاعت و فرمان برداری است و هفت سال سوم، سن نظرخواهی و مشورت. تقسیم مراحل تربیت از نگاه روان شناسان با نظر پیامبر متفاوت است. معمولا دوره های تربیت را شامل دوره کودکی اول، یعنی از تولد تا شش سالگی، دوره دوم کودکی را از 6 تا 12 سالگی و دوره نوجوانی را از 12 تا 18 سالگی می دانند.
پیام متن:
توجه به مراحل سه گانه تربیت فرزند، از تولد تا 21 سالگی.
دوره اول تربیت: از تولد تا هفت سالگی؛ دوران سیادت
این دوره که سن خوشی و بازی کودک است، از زمان تولد شروع می شود. فرزند در اوان کودکی هنوز دنیای خود را نمی شناسد و به طور کامل با آن در ارتباط نیست. او نمی تواند کارهای شخصی خود را انجام دهد و از این جهت به سن رفع نیازها هم تعبیر می شود. روان شناسان به دوره (تولد تا 2 سالگی)، سن حسی ـ حرکتی می گویند. از دو سالگی جست وخیز کودک اوج می گیرد و تمایل او به بازی ها بیشتر می شود. او در این سن، از تمرکز طولانی در مسائل گریزان است و فوق العاده به دنبال تنوع طلبی و آزادی خواهی است. از دو تا سه سالگی، ارتباط کامل تری با محیط پیرامون خود پیدا می کند و کم کم قدرت تشخیص در او نمایان می شود، ولی همچنان از تصمیم گیری عاجز و به والدین متکی است.
اهمیت تربیت در سن سیادت، به این علت است که شخصیت فرد در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد. گزل روان شناس مشهور می گوید: «کودک در 5 و 6 سالگی، نسخه کوچکی از جوانی است که بعدها خواهد شد». به عقیده آلپورت روان شناسان معروف:
در حدود چهار ماهگی رشد و تقویت یادگیری کودک به حدی رسیده است که می تواند عادت سازشی و صفات اکتسابی داشته باشد. ارتباطش با محیط بیشتر می شود، تفاوت های کم و بیش تدریجی در الگوی شخصیت او پدید می آید و صفات تازه ای کسب می کند. هر چه سن کمتر باشد، اثر عوامل محیطی در ذهن پا برجاتر و استوارتر است.
ناگفته نماند، آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، دادن اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست نسیت، بلکه یعنی نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپرد. باید با ساماندهی اموری که می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی همراه ساخت.
پیام متن:
هفت سال اول زندگی، دوران شکل گیری شخصیت کودک است.
کودک و رفع نیازهای تغذیه ای
یکی از مهم ترین نیازها در سنین کودکی، دریافت تغذیه مناسب، سالم و پاک است. تأکید دین بر تهیه غذای سالم و حلال به عنوان عامل زمینه ساز رشد و پرورش درست کودک، واجب شمرده شده است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: «طلب رزق حلال بر هر مرد و زنی واجب است.» «و رزقی که از غل و غش پاک نباشد، خوشبختی نمی آورد.» ناتوانی کودک در به دست آوردن غذای سالم و مناسب که لازمه رشد و تعالی جسمی و روحی اوست، وظیفه والدین را در این امر نمایان تر می کند. درباره تأکید بر تأمین غذای پاک و حلال برای فرزند، به لحاظ پی آمدهای مثبت آن در شکل گیری شخصیت فرد، در اشعار مولوی بدین مضمون آمده است:
لقمه ای کان نور افروزد، کمالآن بود آورده از کسب حلالعلم و حکمت زاید از لقمه حلالعشق و رقت زاید از لقمه حلالچون ز لقمه تو حسد بینی و دامجهل و غفلت زاید آن را دان حرام
افرادی که از مال حرام پرهیز نمی کنند و از راه های نامشروع تأمین معاش می کنند، نسلی نابهنجار و بی بند و بار به اجتماع تحویل می دهند که باعث وبال و ناراحتی برای خود و دیگران می شوند.
پیام متن:
نیاز به تغذیه سالم و پاک، از اساسی ترین نیازهای کودک برای رسیدن به مراحل بالاتر رشد است.
بازی و کودکی
از دو سالگی به بعد حرکت های کودک کم کم بیشتر می شود و میل به بازی همراه با کنج کاوی در او شدت می گیرد. بازی به عنوان عاملی مهم جهت رشد کودک مطرح است. در حقیقت، بازی تفکر و زندگی اوست. امام صادق علیه السلام می فرماید: «طفل تا هفت سال باید بازی کند».
بچه ها از بازی لذت می برند و آن لحظه ها، فرصت خوبی برای اظهار احساسات، کنترل عواطف و تخلیه انرژی خود پیدا می کنند. بازی بر رشد عاطفی، اجتماعی و عقلانی کودک تأثیر فراوانی دارد.
هنگامی که کودک با برخی مشکلات در بازی روبه رو می شود و برای حل شدنش تلاش می کند، قدرت او برای رویارویی با مسائل گوناگون آینده افزایش می یابد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کسانی که بچه زیر هفت سال دارند، سفارش می کند که خود را هماهنگ با آنها کنند و کارهایی که مطابق میل آنها بازی محسوب می شود، انجام دهند.
چون سر و کار تو با کودک فتادپس زبان کودکی باید گشاد
مولوی
شرکت دادن کودکان در بازی های دسته جمعی، سبب می شود از انزوا بیرون آیند و روحیه همکاری و دوستی میان آنها تقویت شود. بیشتر تجربه هایی که در زمینه های مختلف در این دوره از عمر کسب می شود، از طریق بازی است. همچنین، کودک به وسیله بازی به آسان ترین شکل به شناخت جهان پیرامون خود می رسد. پس، بازی در زندگی بچه ها، نه تنها تفریح نیست که باید در حقیقت جدی ترین کار آنها دانست.
بهترین لحظات زندگی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام ، زمان بازی ایشان با جد گرامی شان، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و پدر بزرگوارشان، حضرت علی علیه السلام در قالب ارتباطی صمیمانه شکل می گرفت. بارها حضرت پیامبر سجده نماز خود را طولانی می کرد تا حسنین علیهماالسلام که کودکانی پر جست وخیز بودند و به زحمت بر پشت پیامبر سوار می شدند، از بازی سیر شوند.
در حدیثی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل است:
تَسْتَحِبُّ عِرامةُ الغُلام فی صِغَرهِ لِیَکوُنَ حَکیما فی کِبَرِه.
خوب است فرزند در سنین خردسالی بازیگوش باشد تا در سنین بزرگسالی بردبار و صبور باشد.
پیام متن:
تأثیر عمیق بازی کودک، در رشد و تعالی شخصیت او.
تربیت کودک در بعد مذهبی
خانواده مناسب ترین بستر برای پیدایش رفتارهای مذهبی است. از آن جا که تربیت مذهبی کودک دارای سیر منطقی و منظمی است، به رعایت تناسب بین مفاهیم آموختنی به کودک و سن او، در اسلام توجه خاصی شده است. آنچه به کودک درباره آموزه های دینی ارائه می شود و او یاد می گیرد، فقط از طریق تکرار، تقلید و آشنایی است. مفاهیم مذهبی با بالاتر رفتن سن او کمتر می شود و تعقل و تفکر جای تقلید صرف را می گیرد. توصیه شده است در سه سالگی به کودک کلمه: «لا اله الا الله» را یاد دهید، در چهار سالگی «محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله » و در پنج سالگی روی او را به قبله متوجه کنید تا با مقدمات نماز آشنا شود.
البته اجبار کودک به یادگیری مفاهیم و اعمال مذهبی بسیار اشتباه است؛ چرا که با خوشی و سروری او در تعارض است و گاه منجر به سرخوردگی، لج بازی و بی رغبتی نسبت به مسائل مذهبی می شود، بلکه باید نسبت به این امر، کاملا ظریفانه برخورد کرد.
در این سنین، کودک به نوع رفتارها و عملکرد والدین در موقعیت های گوناگون توجه ویژه دارد و به صورت غیرمستقیم آنها را می آموزد. بنابراین، واکنش افراد خانواده نسبت به مسائل مذهبی بر او تأثیر عمیقی می گذارد و زمینه گرایش یا طرد مذهبی در او فراهم می آید. انجام عبادت ها در حضور فرزند، او را تشنه هم رنگی با آنان می کند.
اگر والدین و بزرگ ترها در صورت علاقه مندی و همراهی کودک در این زمینه، پاداشی برای تشویق او در نظر بگیرند، کودک را برای تکرار عمل شایسته اش مشتاق تر می سازند. تشویق و تقویت رفتار مثبت کودکان، سبب شکل گیری عادت های ارزشمند در آنان می شود. زمانی باید کودک را تشویق کرد که رفتار پسندیده ای از او سر بزند که البته، می تواند به صورت کلامی، غیرکلامی، مادی و معنوی، مستقیم یا غیرمستقیم باشد. درباره روش مناسب یاددهی مفاهیمی چون خدا، قیامت و غیره این نکته مهم است که شناخت و ادراک کودک در این سنین، بیشتر حسی است و بنا به اقتضای سن و سالش، نمی تواند مسائل را به صورت عقلانی درک کند. از این رو، بهتر است او را با نشانه ها و زیبایی های محسوس خلقت آشنا کرد و این گونه او را متوجه آفریننده ساخت. چنین شناختی احساسی خوشایند نسبت به خدا در او پدید می آورد که در پایداری رابطه وی با خداوند و پیدایش رفتارهای مثبت دینی مؤثر است.
در مقابل باید از بیان شدت عذاب جهنم و مسائلی این چنین و ارائه چهره ای خشمگین و غضبناک از خداوند که در فاصله گرفتن کودک از خدا تأثیر دارد پرهیز کرد.
پیام متن:
از وظایف والدین، آشناسازی کودک با مفاهیم دینی، یاددهی انجام عبادات، به همراه تشویق بیان محبت و الطاف خدا به شیوه ای ساده و ایجاد احساس خوشایند در او نسبت به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است.

[23:36،‏ 2016/12/12] پونه: تربیت کودک در بعد مذهبی
خانواده مناسب ترین بستر برای پیدایش رفتارهای مذهبی است. از آن جا که تربیت مذهبی کودک دارای سیر منطقی و منظمی است، به رعایت تناسب بین مفاهیم آموختنی به کودک و سن او، در اسلام توجه خاصی شده است. آنچه به کودک درباره آموزه های دینی ارائه می شود و او یاد می گیرد، فقط از طریق تکرار، تقلید و آشنایی است. مفاهیم مذهبی با بالاتر رفتن سن او کمتر می شود و تعقل و تفکر جای تقلید صرف را می گیرد. توصیه شده است در سه سالگی به کودک کلمه: «لا اله الا الله» را یاد دهید، در چهار سالگی «محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله » و در پنج سالگی روی او را به قبله متوجه کنید تا با مقدمات نماز آشنا شود.
البته اجبار کودک به یادگیری مفاهیم و اعمال مذهبی بسیار اشتباه است؛ چرا که با خوشی و سروری او در تعارض است و گاه منجر به سرخوردگی، لج بازی و بی رغبتی نسبت به مسائل مذهبی می شود، بلکه باید نسبت به این امر، کاملا ظریفانه برخورد کرد.
در این سنین، کودک به نوع رفتارها و عملکرد والدین در موقعیت های گوناگون توجه ویژه دارد و به صورت غیرمستقیم آنها را می آموزد. بنابراین، واکنش افراد خانواده نسبت به مسائل مذهبی بر او تأثیر عمیقی می گذارد و زمینه گرایش یا طرد مذهبی در او فراهم می آید. انجام عبادت ها در حضور فرزند، او را تشنه هم رنگی با آنان می کند.
اگر والدین و بزرگ ترها در صورت علاقه مندی و همراهی کودک در این زمینه، پاداشی برای تشویق او در نظر بگیرند، کودک را برای تکرار عمل شایسته اش مشتاق تر می سازند. تشویق و تقویت رفتار مثبت کودکان، سبب شکل گیری عادت های ارزشمند در آنان می شود. زمانی باید کودک را تشویق کرد که رفتار پسندیده ای از او سر بزند که البته، می تواند به صورت کلامی، غیرکلامی، مادی و معنوی، مستقیم یا غیرمستقیم باشد. درباره روش مناسب یاددهی مفاهیمی چون خدا، قیامت و غیره این نکته مهم است که شناخت و ادراک کودک در این سنین، بیشتر حسی است و بنا به اقتضای سن و سالش، نمی تواند مسائل را به صورت عقلانی درک کند. از این رو، بهتر است او را با نشانه ها و زیبایی های محسوس خلقت آشنا کرد و این گونه او را متوجه آفریننده ساخت. چنین شناختی احساسی خوشایند نسبت به خدا در او پدید می آورد که در پایداری رابطه وی با خداوند و پیدایش رفتارهای مثبت دینی مؤثر است.
در مقابل باید از بیان شدت عذاب جهنم و مسائلی این چنین و ارائه چهره ای خشمگین و غضبناک از خداوند که در فاصله گرفتن کودک از خدا تأثیر دارد پرهیز کرد.
پیام متن:
از وظایف والدین، آشناسازی کودک با مفاهیم دینی، یاددهی انجام عبادات، به همراه تشویق بیان محبت و الطاف خدا به شیوه ای ساده و ایجاد احساس خوشایند در او نسبت به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است.

[23:37،‏ 2016/12/12] پونه: تعلیم و آموزش نوباوگان
از آن جا که رشد مغز کودک در هفت سال دوم بیشتر شده و آمادگی لازم برای یادگیری را پیدا کرده است، مهم ترین وظیفه والدین و مربیان [در این سال ها]، آموزش و تعلیم ذکر شده است. یادگیری در سنین کودکی عمیق تر و ریشه دارتر است؛ چرا که ذهن کودک آسوده و بی مشغله از مسائل زندگی است و قدرت گیرندگی او قوی تر است.
آموزش رسمی از شش سالگی شروع می شود و یادگیری او به تدریج همراه با تعلیمات مدرسه ای، از محیط و مسائل و افراد گوناگون پیرامونش ادامه می یابد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آموزش مسائل دینی می فرماید:
وقتی فرزند شما به شش سالگی رسید، رکوع و سجود را به او یاد دهید. در هفت سالگی برای وضو ساختن آماده اش کنید و به نماز خواندن ترغیبش کنید. بدانید که با یاد دادن نام خدا به کودک، عذاب الهی از معلم و پدر و مادر برداشته می شود.

[23:37،‏ 2016/12/12] پونه: توصیه های عملی به منظور تقویت ایمان مذهبی در کودکان
1. برای تثبیت ایمان در دل فرزندتان بینش های او را درباره خدا صحیح و عمیق کنید. و به پرسش های او در مورد خداوند جواب های درست و در حد فهم او بدهید.
2. برای تقویت ایمان فرزند به خدا و پذیرش توانایی های خودش، جمله های مثبت را بر روی کاغذی بنویسید و بر در و دیوار و محل دید او قرار دهید، برای مثال:
ـ برای سلامتی، توانگری، زیبایی و قدرتم از خداوند سپاس گزارم.
ـ خدا همه جا با من است و همه چیز نیکوست.
ـ قدرت و بزرگی خدا برتر و پایدارتر از دیگران است.
ـ من با ایمان به خدا، در کارهایم موفق می شوم.
3. مفهوم مرگ را برای او به صورت مثبت بیان کنید. به او بگویید مرگ یک میهمانی بزرگ و با شکوه نزد خداست. بدین وسیله، آگاهی و شناخت او را از مرگ بالا می برید و ترس از این مسئله را در او کاهش می دهید.
4. به او یاد دهید با خدا درد دل کند، صحبت کند، تشکر کند و کمک بخواهد، به ویژه در مواقع حساس مثل: امتحان دادن.
5. برای تقویت ایمان دینی، محبت به ائمه اطهار علیهم السلام را در سرلوحه برنامه های تربیتی کودک خویش قرار دهید؛ چرا که محبت به آنان، انسان را به ارادت و هم رنگی با آنچه خدا می خواهد، توفیق می دهد. بدین منظور، بیان داستان های دوران کودکی امامان معصوم علیهم السلام بسیار سودمند است.
6. با بالا بردن قدرت ایمان در فرزندتان، او را در برابر تحمل مشکلات مقاوم تر و برای پذیرش مسئولیت های بزرگ تر آماده سازید.

 نظر دهید »

روانشناسی کودک

01 دی 1395 توسط معصومه اكبرپورفشتمي

تنها زمانى "صبور”

خواهى شد، كه صبر را يک

“قدرت" 

بدانی نه يك 

“ضعف"…
آنچه ويرانمان مى كند،

 روزگار نيست!!!

حوصله ی “كوچك"، 

براى “آرزوهاى بزرگ” ماست…
@markazmoshaver
#پرخاشگری
زمان بحران رفتارى فرزندتان چه در خانه، مهمانى يا فروشگاه فرزندتان را به محيط خلوتى ببريد.

همقد او روى زانو بنشينيد اگر امكان دارد شما را بزند دستانش را در دست بگيريد، اگر عصبانى است شما نفس هاى عميق بكشيد، بعد احساسش را تاييد كنيد.
 "ميدونم بخاطر…عصبانى هستى” در حاليكه به او حق ميدهيد براي رفتارش مرز بگذاريد “اما اجازه ندارى وسايل رو پرت كنى” و بعد درباره راه حل صحبت كنيد.
@markazmoshaver
‌ ‌براساس مطالعات،آموزشهای رسمی برای کودکان زیر شش سال ممنوع است ترجیحاهیچ موضوعی نبایدآنها رااز بازیها ودنیای کودکانه شان دورکند. 

یادگیری وتکامل کودک بايددرزمان صحیح اتفاق بیفتد.

@markazmoshaver
برای تشویق کودک به فعالیتهای مورد نظرتان، انجام آنها را در قالب بازی از او بخواهید. مثلا بگویید تا ۱۰۰ میشمارم تا ببینم میتوانی اسباب بازیهایت را مرتب کنی؟ 
@markazmoshaver
هركز در مقابل بی ادبی کودک صبور نباشیدو بلافاصله در مقابل چنین رفتارهایی واكنش نشان دهید. برای کودک روشن كنید كه هرقدر ناراحت باشد،اجازه ندارد با كلمات نامناسب با دیگران صحبت كند.
@markazmoshaver
⁉️آیا میدانید استرس در کودکان خطر ابتلا به عفونت را افزایش می دهد ؟
✅توصیه میشود کودکان هر روز هویج بخورند تا هم ایمنی بدنشان تقویت شود هم استرس نگیرند.
@markazmoshaver
وقتی عصبانی یا ناراحت هستید به فرزند خود بگوئید"من ناراحت و عصبانی هستم، و نیاز به استراحت و زمانی برای فکر کردن به این موضوع دارم، بعداً با تو صحبت خواهم کرد".

@markazmoshaver
‌ ‌ ‌هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود و در نتیجه مشکلات آینده‌اش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود.
@markazmoshaver
#بازی
صبح ها با موهای ژولیده و چشم های قِی کرده فرزندت را بیدارنکن برای رفتن به مهد، اینطوری نه صبحونه میخوره نه درست حسابی مهد میره
کمی به خودت برس و با چهره شاداب بیدارش کن و نگو بلندشو باید بری مهد بگو بلند شو یکم بازی کنیم، یکم رو تخت بالا پایین بپرید و بازی کنید، اینطوری هم صبحونه بهتر میخوره و هم راحت تر مهد میره، (بازی معجزه میکنه)
@markazmoshaver
✅زمین خوردن و دوباره ایستادن را به کودکان خود آموزش دهید! جلوگیری از تجربه های مختلف در کودکان به دلیل ترس از شکست خوردن آنها اشتباه بزرگی است که اعتماد به نفس آنها را میکشد.
@markazmoshaver
:idea:هر چه زودتر بهتر؛ 
به توصیه متخصصان سودمندترین زمان برای یادگیری زبان دوم بین 4 تا 13 سالگی است.
@markazmoshaver
سعی کنید روزانه ساعات مشخصی را به دور از تلویزیون، تبلت یا تلفن همراه، صرفا برای گفتگو با کودک خود اختصاص دهید. روابطی که به لحاظ کلامی غنی هستند نقش زیادی در موفقیت آنها دارند.
@markazmoshaver

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آفتاب لب بوم قشم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس